ستاره خاموش



برای اولین بار شنیدم که استغفار با توبه فرق داره! 

چقدر این روزها غرق لذتم از یادگرفتن الحمدلله

فرمودند: استغفاریعنی لحظه ای که ازش گذشتیم رو به خدا می سپاریم تا او با تمام ایمائش خلأهاش رو پر کنه! اینکه پیامبر هم استغفار می کردند بخاطر این بوده که به هرحال انسان بودن محدودیت داره. 

 

و توبه طرح و برنامه برای آینده ست. که انسان در حال با نیم نگاهی به گذشتهو در نظر داشتن آینده بتونه بهتر عمل کنه!

 

من که زبانم الکن است از توضیح کامل جزئیات زیاااد داره.

 

این روزا بحمدلله خیلی خوبم.


من خدایی را می پرستم که به زیبایی در عمل به من ثابت کرده که دوستم دارد.


دقیقا مواقعیکه در داشته هایم چیزی بوده که به آن دلخوش بوده ام آنرا از من گرفته.


در یک دوره ای از زندگی به صوت قرآن دلخوش بودم؛

زمانی به استعداد وافر ورزشی ام

یک روز به خلاقیت و طرحهای ابتکاریم

و روزی به ارتباطات و دوستان زیادم

برهه ای از زمان بیان شیوا و قدرت بیان و جسارتم در اداره جلسات

و. 


اما آخرین چیز از منیت و انانیت که از من گرفته شد،  سخت ترین و حساس ترین بود و من اندازه سر سوزن درک کردم که صراط که می گویند از مو باریکتر و حساس تر است یعنی چه!  لحظاتی برایم پیش آمد که دین و دنیایم را می توانست بر فنا دهد و خدای من محافظتم کرد. 


خدایا!

از من بگیر هرآنچه رنگ تو را از دلم می برد! 

اما همیشه خدای من بمان.  


آخرش منو می کشه این تعبیرهای سنگین این عاشق 6ساله

- بذار این گوشه یه خورشید بذارم

+براچی خورشید؟

- آخه باباجونم خورشید زندگی منه

و من دربهت نگاهش میکنم.

جزوه رو برداشته پر از قلب و ستاره کرده.

در جواب نگاه سئوالیمون میگه:

مامان جونم ستاره عشق منه!

من و همسر تو هپروتیم امروز:)))


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

تقویم فرهیخت اپ آزمون لوازم یدکی ماشین | لوازم یدکی خودرو | لوازم یدکی تلویزیون اکوایران فروشگاه کادویی saanhy.com واحدی استودیو روزنوشته‌ها و گاه‌نوشته‌ها پژوهش نگار ALTIN POOSH